یک سال پس از سقوط اسد، رابطه ایران،عربستان و ترکیه با دولت جدید سوریه چگونه است؟

منبع تصویر، OZAN KOSE/AFP via Getty Images
- نویسنده, بخش مانیتورینگ
- شغل, بیبیسی
تحولات سیاسی سوریه پس از سقوط بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، جایگاه این کشور را در خاورمیانه، بیش از هر تحول دیگری از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، دگرگون کرده است.
ظهور احمد شرع، با پیشینه جهادی و نظامیاش، تغییرات و بازآراییهای چشمگیری را در روابط سوریه در منطقه ایجاد کرده است.
برخی دولتها از سوریه تحت رهبری شرع با آغوش باز استقبال کردند و آن را فرصتی برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود دیدند.
برخی دیگر با نگرانی واکنش نشان دادند که ناشی از مسیر ایدئولوژیک رهبری جدید و ابهام درباره جهتگیری آینده سوریه بود.
گروه سوم رویکردی محتاطانه و عملگرایانه را در برخورد با دولت جدید برگزیدند.
استقبال از سوریه جدید
چند کشور منطقه با اشتیاق زیاد نسبت به قدرت گرفتن احمد شرع واکنش نشان دادند. ترکیه نمونهای روشن است.
آنکارا که در جریان جنگ داخلی از گروههای مسلح مخالف حمایت میکرد و میزبان میلیونها پناهجوی سوری بود، پس از سقوط بشار اسد به تاثیرگذارترین بازیگر خارجی در سوریه تبدیل شد.
دولت جدید سوریه دانشجویان نظامی و نیروهای ارتش خود را برای آموزش به ترکیه فرستاد و هماهنگیهای امنیتی نزدیک و متقابلی را آغاز کرد.
ترکیه اولویتهای مشخصی دارد. میخواهد نیروهای دموکراتیک سوریه خلع سلاح شوند، ساختار نیروهای امنیتی سوریه را بازطراحی کند و نقش قابل توجهی در بازسازی و حکمرانی آینده سوریه داشته باشد. مشارکت هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، در نشستهای شرع و مقامهای آمریکایی نشاندهنده عمق نفوذ ترکیه در میان سیاستمداران جدید سوریه است.

منبع تصویر، Bandar Algaloud / Saudi Royal Court / Handout/Anadolu via Getty Images
برخی کشورهای خلیج فارس نیز به سرعت برای ایجاد روابطی مستحکم با دمشق اقدام کردند. عربستان که زمانی مخالف سرسخت اسد بود، از این دوره گذار بهره برد تا خود را حامی مقامهای جدید معرفی کند. ریاض بیش از یک بار میزبان شرع بوده و از دولت جدید سوریه حمایت مالی کرده است.
نقش ریاض در متقاعد کردن آمریکا برای لغو تحریمها علیه سوریه و موجی از رفتوآمدهای دیپلماتیک سطح بالا که پس از آن شکل گرفت، نشان میدهد عربستان به دنبال ایجاد رابطهای راهبردی و عمیقتر است.
رسانههای سعودی تصویری مثبت از رهبری جدید ارائه میدهند که این نشاندهنده تلاش برای بازتعریف سوریه به عنوان شریکی همسو با چشمانداز تازه عربستان در منطقه است.
قطر که سالها از مخالفانی حمایت کرده بود که در نهایت دولت اسد را سرنگون کردند، دولت شرع را تحقق جریانهای سیاسیای میبیند که سالها حامی آن بوده است.
کمکهای فوری بشردوستانه و سیاسی قطر - از جمله راهاندازی یک پل هوایی تنها چند روز پس از سقوط اسد - دوحه را در جایگاه حامی و شریک بلندمدت دولت جدید سوریه قرار داد. تصویر قطر از این رابطه به عنوان «مدلی منحصر به فرد» نشاندهنده تمایل دوحه برای قرار دادن سوریه در حوزه نفوذ خود است.
پذیرش سوریه جدید از سوی امارات متحده عربی، عملگرایانهتر اما همچنان مهم بوده است. با وجود سابقه طولانی دشمنی با جریانهای اسلامگرا، ابوظبی از شرع استقبال کرد؛ رویکردی که به نظر میرسد ناشی از محاسبات راهبردی و ظرفیتهای اقتصادی باشد. ازسرگیری پروازها، توجه به بخش انرژی و بنادر سوریه، و گزارشهایی درباره نقش میانجیگری پنهان امارات میان سوریه و اسرائیل نشان میدهد ابوظبی در پی نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک است.
اردن نیز در همین دسته قرار میگیرد، هرچند با تمرکز بیشتر بر مسئله امنیت. روابط امان و دمشق پس از سقوط اسد به سرعت تقویت شد. همکاریهای مرزی، تلاشها برای مقابله با قاچاق و مدیریت هماهنگ ناآرامیها در جنوب سوریه پایه روابط دو کشور را مستحکمتر کرده است. اردن، سوریه تحت رهبری شرع را شریکی میبیند که میتواند چالشهای امنیتی دیرینه را رفع کند.
مجموعه این کشورها بلوکی منطقهای را تشکیل میدهند که نهتنها از مسیر جدید سوریه استقبال میکند، بلکه به نظر میرسد برای شکل دادن به آینده آن با یکدیگر نیز رقابت دارند.
تردید و نگرانی

منبع تصویر، Egyptian Presidency / Handout/Anadolu via Getty Images
اما برخی کشورهای دیگر منطقه نگاهی همراه با سوءظن و نگرانی به دولت جدید سوریه دارند. برای آنها رهبری جدید بیش از آنکه فرصت ایجاد کند، مسائلی تازه مطرح میکند. نگرانیهای آنها بیشتر ناشی از اختلافات ایدئولوژیک، فضای سیاسی متلاطم داخلی و ابهام درباره پیامدهای بلندمدت حاکمیت اسلامگرایان در دمشق است.
مصر در خط مقدم این گروه قرار دارد. هرچند قاهره دولت جدید را به رسمیت شناخته و روابط دیپلماتیک رسمی را حفظ کرده، اما رابطه دو طرف شکننده باقی مانده است. نگرانیهای قاهره بیشتر به پیشینه نظامی و شبهنظامی برخی چهرههای رهبری سوریه و احتمال استفاده از سوریه به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای ضد حکومتی در مصر مربوط میشود.
وقتی یک چهره شبهنظامی مستقر در سوریه خواهان شورش علیه عبدالفتاح سیسی شد، رسانههای مصر به شدت واکنش نشان دادند و دمشق را متهم کردند که میدان را برای فعالیتهای سیاسی خطرناک باز گذاشته است. شرع نیز به دلیل برخی اظهاراتش درباره مصر هدف حملات رسانهای قرار گرفت. مقامهای مصری آشکارا از «نگرانی» درباره این که سوریه در حال پرورش عناصر تروریستی است، سخن میگویند.
واکنش تونس نشاندهنده حساسیتهای ایدئولوژیک آن است. قیس سعید، رئیسجمهور تونس، که مخالف سرسخت اسلام سیاسی است، درباره رهبری جدید سوریه به طور محسوسی سکوت کرده است.
بیانیه اولیه تونس در جریان حمله مخالفان به دمشق، گروههای شورشی را «تروریست» توصیف و با اسد ابراز همبستگی کرده بود. اما پس از سقوط اسد، لحن تونس ناگهان به بیانیههایی مبهم درباره وحدت تبدیل شد، بدون آن که مستقیما به دولت جدید سوریه اشاره کند.
این سکوت بیانگر تردید تونس در مشروعیت بخشیدن به انتقال قدرتی است که میتواند اسلامگرایان داخلی آن کشور را جسورتر کند.
در همین حال، تردیدهای عراق بیشتر از پویایی سیاسی داخلی ناشی میشود تا ایدئولوژی. شبهنظامیان و احزاب نزدیک به ایران که بازیگرانی کلیدی در سیاست عراق هستند، با رهبری شرع خصومت دارند و همین موضوع مانع از توسعه روابط عمیقتر بغداد با دمشق شده است.
در حالی که هماهنگیهای امنیتی ادامه دارد، رابطه دو کشور تحت فشارهای داخلی و نیز تنشهای گستردهتر منطقهای ناشی از کاهش نقش ایران در سوریه پس از اسد محدود مانده است.
اسرائیل که موضعش بر نگرانیهای امنیتی استوار است، با افزایش سطح آمادهباش به قدرت گرفتن شرع واکنش نشان داده، حملات گستردهای در سراسر سوریه انجام داده و حضور خود در بلندیهای جولان را افزایش داده است. رهبران اسرائیل بارها به گذشته جهادی شرع اشاره کردهاند و نیت و قابل اعتماد بودن دولت جدید سوریه را زیر سوال بردهاند.
نبود تعامل دیپلماتیک مستقیم - با وجود تلاشهای آمریکا - و ادامه حملات نظامی اسرائیل، نشاندهنده رابطهای کاملا مبتنی بر بیاعتمادی است.
این کشورها سوریه را منبعی از خطرات جدید در حوزههای مختلف سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی میبینند.
گروه محتاط

منبع تصویر، Lebanese Presidency / Handout/Anadolu via Getty Images
گروه سوم شامل کشورهایی است که نه سوریه تحت رهبری شرع را رد میکنند و نه کاملا میپذیرند. راهبردهای آنها بازتابی از اهمیت سوریه و در عین حال تردید نسبت به جهتگیری نهایی آن است.
لبنان نمونه بارز این رویکرد محتاطانه است. رابطه دو کشور از نظر عملی گرمتر شده: همکاری در مسائل مرزی و قاچاق مواد مخدر، تبادل اطلاعات امنیتی، و تلاشهای مشترک برای تثبیت مناطق مرزی.
اما رویکرد لبنان اساسا ریشه در نوعی احساس ضرورت دارد: سوریه همچنان همسایهای کلیدی است که بیثباتیاش به طور مستقیم بر امنیت و تنشهای داخلی لبنان اثر میگذارد. بیروت خود را با این واقعیت وفق داده که این همکاری برای حفظ ثبات داخلی ضروری است.
در لیبی، دولت طرابلس به سرعت دولت جدید سوریه را به رسمیت شناخت، سفارت را بازگشایی کرد و تعاملات دیپلماتیک را آغاز کرد.
اما دولت رقیب در شرق لیبی، همچنان محتاط و بدبین باقی مانده، که بازتابی از نزدیکی پیشین آن به بشار اسد است. با این حال، سوریه خدمات کنسولی خود را در شهر بنغازی از سر گرفته که نشان میدهد دمشق میخواهد رابطهاش را با هر دو طرف حفظ کند.
ایران که در دوران اسد سرمایهگذاری گستردهای در سوریه کرده بود، اکنون خود را در موقعیتی مردد و نامطمئن مییابد. سقوط اسد یکی از ستونهای اصلی راهبرد منطقهای تهران را فرو ریخته و رهبری جدید نیز از نظر ایدئولوژیک با ایران ناسازگار است.
لحن ایران میان خصومت و ابراز احترام محتاطانه در قبال «حاکمیت سوریه» در نوسان است.
تهران در تلاش است از طریق میانجیگری روسیه و تعامل با برخی گروههای سوری دوباره وارد صحنه شود. اما اکنون از موضعی بسیار ضعیفتر عمل میکند.
الجزایر نیز تا حدی در این الگو میگنجد. با وجود فاصله سیاسی از دولت کنونی دمشق، همچنان همکاریهای فنی و اقتصادی را دنبال میکند - از جمله اعزام متخصصان انرژی و شرکت در نمایشگاههای تجاری - که نشانه تلاش برای حفظ نقش خود در سوریه است. با این حال، دمشق از آزاد کردن صدها جنگجوی مرتبط با الجزایر که در این کشور بازداشت شدهاند، خودداری کرده است.
از نگاه این کشورها گذار سیاسی سوریه هنوز کامل نشده و رویکرد آنها بازتابدهنده نوعی صبر راهبردی است.














