چرا سیا در آمریکای لاتین فعال بود؟ پشت پرده مداخلات پنهان آمریکا

نمای هوایی از مقر سازمان سیا درویرجینا که در میان انبوه درختان احاطه شده است

منبع تصویر، Carol M. Highsmith/ Library of Congress / Domínio Público

توضیح تصویر، مقر مرکزی سازمان سیا در ویرجینیا یکی از مراکزی است که آمریکا از آن برای اعمال نفوذ در آمریکای لاتین استفاده کرده است
    • نویسنده, اِدیسون ویگا، آلیسیا هرناندس، گی‌یِرمو دی. اُلمو
    • شغل, بی‌بی‌سی موندو

«نمی‌توانیم وجود چنین پرونده‌هایی را نه تایید کنیم و نه تکذیب.»

این پاسخی بود که سازمان سیا سال‌ها هنگام پرسش درباره دخالت در سرنگونی خاکوبو آربنز، رئیس‌جمهور گواتمالا در سال ۱۹۵۴می‌داد که یکی از نخستین عملیات‌ مخفی این سازمان در آمریکای لاتین بود.

چند دهه بعد، در سال ۱۹۹۷، سازمان سیا تنها بخشی از اسناد مربوط به عملیات‌ خود در گواتمالا را از طبقه‌بندی محرمانه خارج کرد؛ عملیات‌هایی با نام رمز «پی‌بی‌فورچون» و «پی‌اس‌بی‌ساکسس».

به نظر می‌رسد در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، دیگر از آن همه پنهان‌کاری خبری نخواهد بود.

رئیس‌جمهور ایالات متحده چندی پیش گزارش نیویورک تایمز را تایید کرد؛ گزارشی که فاش کرده بود او به سازمان سیا مجوز داده تا در ونزوئلا دست به عملیات مخفی بزند. این اقدام یادآور روزهایی است که واشنگتن با اقدامات پنهانی می‌کوشید سرنوشت آنچه را «حیاط خلوت» خود در آمریکای لاتین می‌نامید، کنترل کند.

سازمان اطلاعات مرکزی از زمان تاسیس در سال ۱۹۴۷، علاوه بر گردآوری و تحلیل اطلاعات مرتبط با امنیت ملی آمریکا از سراسر جهان، در کشورهای دیگر نیز عملیات‌های مخفی انجام داده که مسیر تاریخ آن کشورها را دگرگون کرده است.

در دوران جنگ سرد، سازمان سیا تمام توان خود را به کار گرفت تا از گسترش سوسیالیسم جلوگیری کند و مانع روی کار آمدن دولت‌های هم‌سو با اتحاد جماهیر شوروی سابق، رقیب اصلی آن زمان ایالات متحده، شود.

آمریکای لاتین از مناطقی بود که سازمان سیا در آن بیشترین و جنجالی‌ترین فعالیت‌ها را داشت.

انریکه ناتالینو، پژوهشگر «مرکز برزیلی تحلیل و برنامه‌ریزی»، در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی برزیل می‌گوید: «سیاست خارجی ایالات متحده در دوران جنگ سرد، اساساً بر مهار کمونیسم در منطقه متمرکز بود.»

برشمردن همه تلاش‌های سازمان سیا برای مداخله در آمریکای لاتین ممکن نیست، اما برخی از این رویدادها امروز به‌خوبی مستند شده‌اند. به‌طور کلی، اسناد محرمانه دولت آمریکا پس از گذشت مدتی باید علنی شوند، هرچند مدت زمان آن در هر مورد فرق دارد.

امروزه می‌دانیم که سازمان سیا از گروه‌های سیاسی و دولت‌های مختلف خارجی پشتیبانی کرده است؛ چه با اجرای عملیات‌ شبه‌نظامی از طریق مرکز فعالیت‌های ویژه، و چه با همکاری در آموزش، برنامه‌ریزی و توسعه فنی.

در ادامه، به چند مورد از برجسته‌ترین عملیات‌ مخفی سازمان سیا در آمریکای لاتین می‌پردازیم.

گواتمالا، ۱۹۵۴

رئیس‌جمهور وقت گواتمالا در کنار یک زن و در میان افراد دیگر، به نظر در یک مراسم افتتاح است، با روبانی که جلوی جمعیت کشیده شده است

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، خاکوبو آربنز، رئیس‌جمهور گواتمالا (دوم از چپ)، هدف یکی از عملیات‌ مخفی سازمان سیا بود

در مه ۱۹۹۷، سازمان سیا گزارشی ۱۴۰۰ صفحه‌ای از میان حدود ۱۰۰ هزار صفحه سند موجود درباره آنچه «برنامه بی‌ثبات‌سازی گواتمالا» نامیده می‌شد، منتشر کرد.

خاکوبو آربنز در سال ۱۹۵۰ با حمایت ارتش و احزاب چپ‌گرا، از جمله حزب کمونیست گواتمالا، به ریاست‌جمهوری رسید. او با برنامه‌ای مترقی و اصلاح‌طلبانه به قدرت آمد که محور اصلی آن اصلاحات ارضی بود؛ طرحی که او را در تقابل با شرکت آمریکایی «یونایتد فروت کمپانی» قرار داد.

آربنز قصد داشت زمین‌های بایر این شرکت را مصادره کرده و آن را وادار به پرداخت مالیات کند؛ این شرکت در زمینه تولید و تجارت میوه‌های گرمسیری فعالیت داشت.

واشنگتن مدعی شد که شوروی در گواتمالا نفوذ دارد، هرچند این دو کشور حتی روابط دیپلماتیک هم با یکدیگر نداشتند.

به گفته روزنامه‌نگار آمریکایی «ویلیام بلوم» (۱۹۳۳–۲۰۱۸)، نویسنده کتاب «سیا: تاریخ فراموش‌شده»، علت اصلی مداخله در گواتمالا فشار شرکت «یونایتد فروت کمپانی» بود؛ شرکتی که سیاست‌های اصلاحات ارضی، بخشی از زمین‌هایش را مصادره کرده و منافعش را به خطر انداخته بود.

بلوم گفت این عملیات در نهایت به الگویی برای مداخلات بعدی سیا در آمریکای لاتین بدل شد؛ با روش‌هایی چون پرداخت رشوه به افسران ارتش، سرمایه‌گذاری در رسانه‌های مخالف دولت گواتمالا و استفاده از نفوذ دیپلماتیک.

برای نمونه، در عملیات موسوم به «شر‌وود»، ایستگاهی به نام «رادیو آزادی» برنامه‌هایی پخش می‌کرد که خود را «مخفی و میهن‌پرست» معرفی می‌کرد، اما در واقع از خارج از گواتمالا، با پخش برنامه‌های ضبط‌شده در جنوب فلوریدا، تبلیغات ضدکمونیستی را در قالب موسیقی و طنز منتشر می‌کرد.

طبق اسناد سیا، حتی تا روز استعفا و تبعید آربنز، برنامه‌هایی برای ترور او در دستور کار بود.

بر اساس اسناد اطلاعاتی، مداخله سیا در گواتمالا از دوران ریاست‌جمهوری هری اس. ترومن آغاز شد و در دوره دوایت دی. آیزنهاور ادامه یافت. برای اجرای جنگ روانی، فعالیت‌های سیاسی و اقدامات براندازانه، بودجه‌ای حدود ۲٫۷ میلیون دلار تعیین شده بود.

کوبا

یک تابلوی بزرگ تبلیغاتی علیه امپریالیسم آمریکا در خیابان و چند دوچرخه سوار

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، تلاش نافرجام برای حمله به خلیج خوک‌ها، که کوبایی‌ها آن را «پلایا گیرون» می‌نامند، یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های سیا در آمریکای لاتین بود

از زمان انقلاب ۱۹۵۹ که کوبا را به کشوری سوسیالیستی تبدیل کرد، سازمان سیا توجه ویژه‌ای به این جزیره داشته است. به گفته بلوم، این سازمان «هر کاری از دستش برمی‌آمد» انجام داد تا مانع موفقیت دولت فیدل کاسترو شود.

گفته می‌شود سیا در دست‌کاری و تخریب محموله‌های ارسالی به کوبا، طراحی تحریم‌های تجاری آمریکا علیه این کشور، و حتی برنامه‌ریزی برای ترور فیدل کاسترو و شماری از مقام‌های بلندپایه کوبایی نقش داشته است.

مشهورترین و شاخص‌ترین نمونه، تلاش نافرجام برای حمله به خلیج خوک‌ها در جنوب‌غربی کوبا در آوریل ۱۹۶۱ بود. در آن زمان، گروهی شبه‌نظامی از تبعیدیان کوبایی، که تحت آموزش و هدایت سیا و با حمایت ارتش آمریکا فعالیت می‌کردند، قصد داشتند با حمله به جزیره، حکومت فیدل کاسترو را سرنگون کنند.

بر پایه اطلاعات آرشیو امنیت ملی آمریکا و اسناد از طبقه‌بندی خارج‌شده سیا، دولت ایالات متحده در اکتبر ۱۹۵۹، یعنی تنها ده ماه پس از انقلاب کوبا، برنامه‌ای برای حمایت از مخالفان حکومت فیدل کاسترو تصویب کرد. در دسامبر همان سال، یادداشتی رسمی از سوی سرویس اطلاعاتی آمریکا اعلام کرد که کاسترو در جزیره، دیکتاتوری‌ با گرایش تند چپ‌گرایانه برقرار کرده است.

ماه بعد، سیا گروه ویژه‌ای برای سرنگونی حکومت کوبا تشکیل داد. طبق این اسناد، آموزش نیروهای شبه‌نظامی رسماً در مارس ۱۹۶۰ آغاز شد؛ حدود ۳۰۰ نفر توسط سازمان انتخاب و آموزش داده شدند و یک ایستگاه رادیویی پرقدرت در جزیره‌ای نزدیک ساحل هندوراس برپا شد.

بر اساس این اسناد، در ۱۷ مارس جلسه‌ای در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید با حضور مقام‌های ارشد امنیت ملی برگزار شد و در آن، «سند سیاست سیا با عنوان «برنامه‌ای برای اقدام مخفی علیه رژیم کاسترو»» به تصویب رسید.

در یادداشت آمده بود: «طرح سیا شامل چهار محور اصلی بود: نخست، تشکیل گروهی از مخالفان میانه‌رو در تبعید با شعار «بازگرداندن انقلابی که کاسترو به آن خیانت کرد»؛ دوم، ایجاد ایستگاه رادیویی موج متوسط برای پخش برنامه‌ها به سوی کوبا؛ سوم، تشکیل سازمانی مخفی برای فعالیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی در داخل کوبا که از تبعیدیان دستور می‌گرفت؛ و چهارم، آموزش نیروهای شبه‌نظامی در خارج از کوبا و سپس اعزام بخشی از آنان برای سازمان‌دهی، آموزش و هدایت نیروهای مقاومت در داخل کشور.»

در مجموع، سیا ۱۲۹۷ چریک را آموزش داد که بیشترشان از میان کوبایی‌های مقیم میامی بودند. این عملیات بین ۱۵ تا ۲۰ آوریل انجام شد و نیروهای مهاجم به‌دست ارتش کوبا شکست خوردند.

مایکل گرو، تاریخ‌نگار و استاد دانشگاه اوهایو، در کتاب «روسای‌جمهور ایالات متحده و مداخلات در آمریکای لاتین» می‌نویسد: «این مداخله از جنبه‌های مختلف، یک فاجعه، تراژدی، شکست تحقیرآمیز و ناکامی تمام‌عیار توصیف شده است.»

به گفته او، سیا دولت آمریکا را قانع کرده بود که طرح تهاجم موفق خواهد شد و«درعرض چند هفته»، «تبعیدیان کوبایی آموزش‌دیده توسط این سازمان» می‌توانند فیدل کاسترو را سرنگون کنند.

ویکتور میسیاتو، پژوهشگر موسسه مک‌کنزی، می‌گوید: «مورد کوبا یکی از آشکارترین نمونه‌های مداخله‌ای بود که عمدتاً با حمایت سیا انجام شد و احتمالاً یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات راهبردی نظامی آمریکا در قرن بیستم بود.»

بولیوی و مرگ چه‌ گوارا

نیم‌رخ چه‌ گوارا در حال سیگار کشیدن

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، سیا در دستگیری ارنستو چه‌ گوارا، چریک افسانه‌ای، در بولیوی نیز نقش داشت و او در همان‌جا اعدام شد

دستگیری و اعدام ارنستو چه‌ گوارا، چریک افسانه‌ای آرژانتینی در بولیوی در اکتبر ۱۹۶۷، از جنجالی‌ترین و بحث‌برانگیزترین رویدادهای مربوط به عملیات‌ سیا در آمریکای لاتین به‌شمار می‌رود.

اسناد از طبقه‌بندی خارج‌شده سیا نشان می‌دهد که این سازمان با گردان بولیویایی مسئول دستگیری و قتل «چه‌ گوارا» همکاری داشته است؛ اقدامی که بخشی از تلاش‌های سیا برای جلوگیری از پیروزی جنبش‌های انقلابی چپ‌گرا در آن کشور، واقع در منطقه آند، به‌شمار می‌رفت.

در سال ۱۹۶۴، سیا در تامین مالی و پشتیبانی از کودتای نظامی علیه رئیس‌جمهور ویکتور پاز استنسورو نقش داشت. طبق اسناد از طبقه‌بندی خارج‌شده این سازمان، سیا از «رنه بارینتوس اورتونی‌و»، نظامی راست‌گرا که از ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۵ و دوباره از ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ ریاست‌جمهوری بولیوی را برعهده داشت، حمایت مالی کرده بود.

بر اساس اسناد از طبقه‌بندی خارج‌شده و به گفته خود فلیکس رودریگز، این مامور سیا از جمله افرادی بود که در ساعات پایانی پیش از مرگ چه‌گوارا، او را دستگیر کرده و تحت نظر داشت.

چه‌ گوارا دو سال پیش از مرگش، پس از ترک کوبا، به زندگی مخفی روی آورده بود و ماموران اطلاعاتی سیا مدت‌ها در تعقیب او بودند.

اسناد نشان می‌دهد که لیندون جانسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، مرتباً از محل حضور چه‌ گوارا اطلاع می‌یافت، و مقام‌های واشنگتن نگران بودند که فعالیت‌های او به گسترش جنبش‌های انقلابی چپ‌گرا در منطقه بینجامد.

گروه چریکی کوچک چه‌ گوارا، که بنا بر برخی گزارش‌های آن زمان تنها از حدود شش نفر تشکیل می‌شد، با آغاز شورشی علیه دولت ژنرال رنه بارینتوس در بولیوی، نگرانی جدی در واشنگتن برانگیخت. بارینتوس از ایالات متحده خواست تا برای مقابله با شورشیان، نیرو و سلاح اعزام کند.

اسناد شامل گزارش‌هایی است که درباره روزهای پایانی و مرگ چه‌ گوارا به لیندون جانسون ارائه شده بود. در این گزارش‌ها آمده است که هرچند سیا در دستگیری او نقش داشت، اما تصمیم به اعدامش از سوی فرماندهی عالی ارتش بولیوی گرفته شد؛ موضوعی که بعدها فلیکس رودریگز و دیگر افراد دخیل نیز تایید کردند.

شیلی و اروگوئه

آلنده و کاسترو در حال استقبال از یکدیگر

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، سالوادور آلنده از راه انتخابات به قدرت رسید، اما سیاست‌های چپ‌گرایانه و نزدیکی‌اش به کوبای فیدل کاسترو موجب نگرانی در ایالات متحده شد

مشارکت سیا در کودتایی که به مرگ رئیس‌جمهور مارکسیست، سالوادور آلنده، انجامید، از شناخته‌شده‌ترین و مستندترین نمونه‌های مداخله این سازمان در آمریکای لاتین به شمار می‌رود. در سال ۱۹۷۴، روزنامه نیویورک تایمز برای نخستین بار این مداخله را افشا کرد.

روزنامه نیویورک تایمز متن گفت‌وگویی ضبط‌شده را منتشر کرد که در آن هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا، گفته بود: «نمی‌دانم چرا باید دست روی دست بگذاریم و تماشا کنیم که کشوری به‌خاطر بی‌مسئولیتی مردم خودش کمونیستی شود.»

میسیاتو می‌گوید: «دخالت آمریکا در شیلی دوران آلنده، موفق‌ترین نمونه از مداخلات این کشور بود؛ با پشتیبانی لجستیکی و نظامی برای سرنگونی او.»

لئوناردو باندارا، پژوهشگر موسسه مطالعات توسعه و صلح در دانشگاه دویسبورگ-اسن آلمان، می‌گوید: «در کل، آن‌ها هیچ‌گاه از صفر وارد عمل نمی‌شوند؛ بلکه جنبشی را که از پیش ��ر کشوری وجود دارد شناسایی کرده و از آن پشتیبانی می‌کنند.»

او افزود: «در شیلی، مانند برزیل، پیش‌تر حرکت نظامی کودتاگرانه‌ای وجود داشت و سیا همان را پشتیبانی و تقویت کرد.»

ناتالینو تایید می‌کند که مداخلات موفق واشنگتن زمانی رخ می‌داد که «سازمان اطلاعاتی آمریکا با نیروهای داخلی آن کشورها به شکل هماهنگ و سازمان‌یافته عمل می‌کرد.»

گفته می‌شود سیا در فاصله سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ میلیون‌ها دلار برای بی‌اعتبار کردن دولت سالوادور آلنده هزینه کرد. این اقدام زمینه‌ساز کودتا و به‌قدرت‌رسیدن دیکتاتور آگوستو پینوشه اوگارته شد که با وجود نقض گسترده حقوق بشر، نزدیک به ۱۷ سال در قدرت باقی ماند.

در اروگوئه، که بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۵ زیر سلطه یک دیکتاتوری نظامی بود، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد سیا در تاسیس دفتری امنیتی در مونته‌ویدئو نقش داشته است. این دفتر در دهه پیش از کودتا، نیروهای پلیس را برای مقابله با شورشیان و چریک‌های چپ‌گرا آموزش می‌داد. همچنین گفته می‌شود سیا تجهیزات و دفترچه‌های آموزشی در اختیار ارتش اروگوئه قرار داده بود.

ژنرال آگوستو پینوشه در حال دست دادن و خوش‌وبش با هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا. دو مرد دیگر در حال نگاه کردن به آنها.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، ژنرال آگوستو پینوشه در حال خوش‌وبش با هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا. حمایت واشنگتن نقشی تعیین‌کننده در دوام حکومت نظامی شیلی داشت

اکوادور و پرو

دولورس گارسیا از شرکت امنیتی «گری داینامیکس» می‌گوید: «سیا در بالاترین سطوح دولت‌های آمریکای لاتین نفوذ کرده بود؛ تقریباً در همه سازمان‌های سیاسی مهم و حتی در بخش‌های مالی گروه‌های تحت نظر مامورانی مستقر کرده بود. این نفوذ به سیا امکان می‌داد به اطلاعات حساسی مانند برنامه‌های کاری حزب کمونیست و جزئیات نشست‌های داخلی دست یابد.»

به گفته ویلیام بلوم، سیا در فاصله سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ به دولت اکوادور نفوذ کرد، خبرگزاری‌ها و ایستگاه‌های رادیویی به‌راه انداخت و حملاتی علیه گروه‌های محافظه‌کار ترتیب داد که بعداً آن‌ها را به چریک‌های چپ‌گرا نسبت داد.

به گفته بلوم، هدف اصلی از این اقدامات، بی‌ثبات کردن دولت سوسیالیستی خوزه ماریا ولاسکو بود؛ دولتی که در نهایت از قدرت برکنار شد.

جانشین او، کارلوس خولیو آروسمنا مونروی، پس از قطع روابط دیپلماتیک با آمریکا و اعلام حمایت از دولت فیدل کاسترو در کوبا، با کودتای نظامی از قدرت برکنار شد.

چندین گزارش نشان می‌دهد که حکومت نظامی اکوادور با پشتیبانی و همکاری فنی سیا موقعیت خود را تثبیت کرد.

در همان زمان، سیا سلاح در اختیار ارتش پرو می‌گذاشت و نیروهایش را آموزش می‌داد تا با جنبش‌های چپ‌گرای چریکی در کشور مقابله کنند.

رژیم نظامی در برزیل

تعدادی از تاریخ‌نگاران حمایت دولت آمریکا از کودتای نظامی‌ را که به روی کار آمدن دیکتاتوری در برزیل انجامید، بررسی کرده‌اند.

رومولو دیاس، استاد سیاست بین‌الملل در مرکز برزیلی مطالعات دیپلماتیک «اسپاسو زایت‌گایست»، در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی برزیل گفت: «مبارزه سیا با گسترش کمونیسم به‌صورت علنی انجام نمی‌شد، بلکه بر پایه عملیات‌های مخفی، خرابکاری، جنگ روانی و پشتیبانی از گروه‌های مسلح استوار بود.»

اسناد نشان می‌دهد که سیا از زمان به قدرت رسیدن ژآئو گولارت در سال ۱۹۶۱، سیاست برزیل را با دقت زیر نظر گرفت. آمریکایی‌ها نگران برنامه‌های اصلاح‌طلبانه او، از جمله محدود کردن سود شرکت‌های چند ملیتی و ملی‌سازی صنایع بودند. گولارت همچنین از قطع روابط دیپلماتیک با کوبا خودداری کرد.

سازمان سیا هزینه کارزارهای سیاسی مخالفان دولت گولارت را پرداخت و تبلیغاتی برای تضعیف وجهه عمومی او ترتیب داد. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد سیا در تامین مالی «موسسه برزیلی اقدام دموکراتیک» از سوی سرمایه‌داران آمریکایی نقش واسطه‌ای ایفا کرده است؛ نهادی ضدکمونیستی که میان سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۳ فعالیت داشت.

سیا در «عملیات برادر سام» نیز نقش داشت؛ طرحی که طی آن دولت آمریکا با اعزام ناو هواپیمابر و ارسال تجهیزات نظامی برای حمایت از کودتای ۱۹۶۴ موافقت کرد، اما این ماموریت در میانه راه متوقف شد.

جمهوری دومینیکن

رافائل لئونیداس تروخیو، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، را در آغوش گرفته است و هر دو در حال خندیدن هستند، چند نفر در اطراف آنها ایستاده‌اند

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، سیا با عاملان ترور رافائل لئونیداس تروخیو، دیکتاتور دومینیکن همکاری داشت. در تصویر، او در حالی دیده می‌شود که ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، را در آغوش گرفته است

طبق یادداشتی داخلی از سیا، تحقیقی که در سال ۱۹۷۳ انجام شد نشان داد این سازمان «نقشی گسترده» در همکاری با توطئه‌گران دست‌اندرکار ترور دیکتاتور رافائل تروخیو مولینا داشته است؛ او بیش از ۳۱ سال بر جمهوری دومینیکن حکومت می‌کرد.

طبق این سند، سیا برای «تغییر حکومت» در جمهوری دومینیکن وارد عمل شد.

خوان امیلیو بوش گاوینیو در سال ۱۹۶۳ به ریاست‌جمهوری رسید و سیاست‌هایی در زمینه اصلاحات ارضی، ساخت مسکن ارزان‌قیمت، محدود کردن سرمایه‌گذاری خارجی و ملی‌سازی شرکت‌ها در پیش گرفت. اما به گفته ویلیام بلوم، تنها یک سال بعد، با حمایت سیا از قدرت برکنار شد.

گزارش‌ها حاکی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا برای بی‌اعتبار کردن دولت خوان بوش در تبلیغات و کارزارهای رسانه‌ای سرمایه‌گذاری کرده بود.

دولورس گارسیا توضیح می‌دهد: «سیا تبلیغات گسترده‌ای ضدکمونیستی به راه انداخت و از رسانه‌هایی چون روزنامه، رادیو، فیلم، جزوه، پوستر، اعلامیه و نقاشی دیواری استفاده کرد. این کارزارها شامل ایجاد فضای ترس و ارعاب، به‌ویژه در میان زنان، از طریق نمایش تصاویری از تانک‌های شوروی و جوخه‌های اعدام بود.»

او تاکید می‌کند که سرویس جاسوسی آمریکا از خبرگزاری‌ها و ایستگاه‌های رادیویی وابسته به سیا برای انتشار تبلیغات خود استفاده کرده است.

دولورس گارسیا می‌افزاید: «این کارزارها گاه با انتشار اطلاعات نادرست یا گمراه‌کننده، رقبای سیاسی نامزدهای مورد حمایت خود را بی‌اعتبار می‌کردند و در عین حال، نقض حقوق بشر توسط گروه‌های وابسته به آمریکا را کم‌اهمیت جلوه می‌دادند.»