«اراذل و اوباش رژیم اسد به من تجاوز کردند اما من از اینکه چهره خود را نشان دهم هراسی ندارم»

رنه می‌گوید خوشحال است که حالا از او عکس بگیرند چون «حکومت ترس و هراس برچیده شده است»
توضیح تصویر، رنه می‌گوید خوشحال است که حالا از او عکس بگیرند چون «حکومت ترس و هراس برچیده شده است»
    • نویسنده, فر��ال کین
    • شغل, خبرنگار ویژه

متعلق به مادربزرگش بوده است. یادگاری خاص، که در دست گرفته است و روی آن دست می‌کشد و خاطرات دیرین برایش زنده می‌شود. جعبه کوچک زیبایی که به ظرافت معرق‌کاری شده است.

رنه جعبه موسیقی را باز می‌کند و موسیقی نواخته می‌شود. همان موسیقی که مدت‌ها پیش در اتاق نشیمن خانه‌اش در دمشق می‌شنید.

او می‌گوید:«از آن خانه فقط همین برایم باقی مانده است».

این مرد سرشار از ملایمت و مهربانی است. رنه شیوان قد کوتاه و باریک‌اندام است و به نرمی سخن می‌گوید.

تمام هفته در جدال با احساسات و عواطف خود بوده است. شادمانی سرنگونی بشار اسد و دلی شکسته از همه ماجرا‌هایی در طول ماه‌ها اسارت در زندان‌ها بر او گذشته است.

«زنی بود که من هنوز تصویرش را در ذهن دارم. او در گوشه‌ای ایستاده بود و التماس می‌کرد... تردیدی نبود که به او تجاوز کرده‌اند».

«پسری بود حدود ۱۵ یا ۱۶ ساله که آنها به او هم تجاوز کرده بودند و او مادرش را صدا می‌زد. او می‌گفت مامان... مامان... مامان».

تجاوز و آزار جنسی در مورد او هم اتفاق افتاد.

وقتی برای اولین بار رنه را ملاقات کردم او تازه از سوریه فرار کرده بود. حدود ۱۲ سال پیش بود. او روبه‌روی من نشسته بود و می‌لرزید و اشک می‌ریخت و می‌ترسید و نمی‌خواست که از او عکس بگیریم.

نیرو‌های امنیتی به دلیل شرکت در تظاهرات حمایت از دموکراسی او را دستگیر کرده بودند. آنها می‌دانستند که او هم‌جنس‌گراست.

سه نفر از مأموران به رنه تجاوز کردند. او التماس می‌کرد که رهایش کنند اما آنها به او می‌خندیدند.

او سال ۲۰۱۲ را به یاد می‌آورد: «هیچ‌کس حرف مرا نمی‌شنید. من تنهای تنها بودم».

آنها به او گفتند برای درخواست آزادی این بلا را بر سر او آوردند. افسر دیگری هر روز او را مورد آزار جنسی قرار می‌داد. به مدت شش ماه او این آزار‌ها را تحمل کرد.

وقتی تصاویر آزادی زندانیان در دمشق در تلویزیون پخش شد رنه به یاد خاطرات خودش افتاد.

«من حالا در زندان نیستم، اینجا هستم اما خودم را در تمام عکس‌ها و تصاویر مردم سوریه می‌بینم. برای آنها خوشحالم اما من خودم را آنجا می‌بینم... همان منِ آن زمان را آنجا می‌بینم. من مأموران را می‌بینم که به من تجاوز می‌کنند و مرا شکنجه می‌دهند. من در مرور تصاویر حافظه‌ام همه اینها را می‌بینم».

او گریه می‌کند و ما ناچار مصاحبه را قطع می‌کنیم. او می‌گوید فقط چند دقیقه به من فرصت دهید.

به دیوار اتاق نشیمن او نگاه می‌کنم.

تصویری از خانه ویران‌شده‌اش در سوریه است، تصویر دیگری هم از رنه در ماراتون شهر اوتریخت. تصویری هم از کشیش یسوعی، فرانس فون درلوخت ۷۵ ساله روان‌درمانگر و فعال کثرت‌گرایی مذهبی در سوریه که در سال ۲۰۱۴ ترور شد.

پدر فون درلوخت بود که به رنه در جامعه‌ای به شدت سنتی و کهنه‌گرا گفت که او انسانی کاملاً طبیعی است و مسیح فارغ از تمایلات جنسیتی‌اش او را دوست می‌دارد.

رنه لیوانی آب می‌نوشد و سپس گفتگو را ادامه می‌دهیم.

من در شگفتم که او چطور حالا حاضر شده است که در برابر دوربین ما قرار بگیرد تا از او عکس بگیریم.

او پاسخ می‌دهد: «چون حکومت ترس و هراس برچیده شده است. چون دیگر از آنها نمی‌ترسم. چون اسد به مسکو پناه برده است. چون همه مجرمان از سوریه فرار کرده‌اند. چون حالا سوریه دوباره مال سوری‌ها شده است».

«امیدوارم ما بتوانیم مثل مردمانی آزاد با حقوق برابر در این کشور زندگی کنیم. من افتخار می‌کنم که اهل سوریه، هلندی و متعلق به جامعه ال‌جی‌بی‌تی هستم».

البته به معنای این نیست که او مطمئن باشد اکنون به عنوان فردی هم‌جنسگرا می‌تواند در سوریه زندگی کند. در دوران حکومت اسد هم‌جنس‌گرایی جرم تلقی می‌شد.

حکمرانان جدید کشور ریشه‌های بنیاد‌گرایی مذهبی دارند و در خشونت و آزار و اذیت هم‌جنس‌گرایان نقش داشته‌اند.

رنه می‌گوید: «تعداد زیادی از افراد ال‌جی‌بی‌تی در سوریه برای حق خود می‌جنگند».

«آنها در انقلاب نقش دارند و برای آن جان داده‌اند. رژیم سوریه به دلیل وابستگی به جامعه ال‌جی‌بی‌تی آنها را به قتل رسانده است و به همین دلیل آنها بخشی از انقلاب هستند».

رنه می‌گوید نسبت به دورنمای دگرگونی در سوریه «واقع‌بین» است. او همچنین امیدوار است همه گروه‌های مختلف مذهبی و قومی از جمله کرد‌ها در امان بمانند و بتوانند آزادانه زندگی کنند».

برخی از پناهندگان سوری از کشور‌های همسایه شروع به بازگشت به این کشور کرده‌اند

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، برخی از پناهندگان سوری از کشور‌های همسایه شروع به بازگشت به این کشور کرده‌اند

رنه یکی از حدود شش میلیون اهالی سوریه است که از این کشور گریخته‌ و اکثریت آنها به کشور‌های همسایه مانند لبنان، اردن و ترکیه یا به کشور‌های اروپایی پناهنده شده‌اند.

چندین کشور اروپایی پس از سقوط رژیم اسد درخواست‌های پناهندگی اهالی سوریه را متوقف کرده‌اند. گروه‌های حقوق بشر بین‌المللی از این اقدام زودرس انتقاد می‌کنند.

حدود یک میلیون سوری در آلمان هستند. در میان آنها دختر معلول کردی هست که در ماه اوت ۲۰۱۵ با او ملاقات کردم، زمانی که در میان انبوهی از پناهندگانی بود که خود را به جزیره لسبوس یونان رسانده بودند.

او از طریق صربستان و کرواسی و اسلوانی و اتریش به سوی شمال سفر کرده بود.

نوژین برای رسیدن به اروپا از شمال سوریه از کوه‌ها و دریا‌ها و رود‌ها گذشته بود و تمام راه خواهرش نسرین او را بر صندلی چرخ‌دارش پیش رانده بود.

نوژین در آن سال گفته بود: «من می‌خواهم فضا‌نورد بشوم و شاید بتوانم با یک موجود فضایی ملاقات کنم. من دلم می‌خواهد ملکه (بریتانیا) را ببینم».

در کنار او و در جاده‌ای خاکی خم شده‌ بودم، جایی که هزاران متقاضی پناهندگی خسته و درمانده در گرمای نیمروز بر زمین ولو شده‌ بودند. روحیه خوب و امیدواری او به دیگران هم امید می‌داد.

او دختری بود که با تماشای برنامه‌های تلویزیون آمریکا می‌توانست به خوبی انگلیسی حرف بزند. نوژین در شهر حلب بزرگ شد و با شروع جنگ او به زادگاه خانوادگی‌اش کوبانی، منطقه امن کرد‌نشین رفت که چندی بعد نیرو‌های داعش به آن حمله کردند.

من امسال او را در میدان شلوغ شهر کلن ملاقات کردم که پر از دکه‌های بازار کریسمس و فروشندگان محلی سوسیس آلمانی و شراب گرم و شیرین و طعم‌دار است و در چنین مکانی رنج و درد و ماجرا‌های سوریه بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد.

اما نه برای نوژین...

تمام هفته حتی پس از آنکه همه خانواده به خواب رفته‌اند او پای تلویزیون نشست و اخبار را تعقیب کرد. هیچ فکر امتحانی که برای رشته مدیریت بازرگانی داشت نبود. او می‌دانست از پس امتحان بر‌می‌آید.

نوژین می‌داند که هرگز لحظه‌ای مانند سقوط اسد دوباره اتفاق نخواهد افتاد. لحظه‌ای از امیدی ناب و بی‌بدیل.

نوژین نوجوان بود که همراه با خانواده‌اش از شمال سوریه فرار کردند و اکنون در آلمان زندگی می‌کند
توضیح تصویر، نوژین نوجوان بود که همراه با خانواده‌اش از شمال سوریه فرار کرد و اکنون در آلمان زندگی می‌کند

او می‌گوید: «هیچ چیز همیشگی نیست. پایان شب سیه سپید است».

«من می‌دانستم که تا زمانی که اسد بر سر قدرت باشد هرگز به سوریه باز نخواهم گشت و با بودن چنین فردی بر سر کار امکان نداشت این کشور بتواند آباد و آزاد شود. ما همه می‌دانستیم که فقط با رفتن اوست که می‌توانیم صلح را برقرار کنیم. حالا که این فصل از تاریخ این سرزمین ورق خورده فکر می‌کنم چالش‌های واقعی شروع شده است».

مانند رنه او هم می‌خواهد که سوریه در مورد قومیت‌ها و اقلیت‌های گوناگون روا‌داری در پیش بگیرد و به حقوق معلولان رسیدگی و توجه کند.

«من نمی‌خواهم به جایی برگردم که برای رسیدن به آپارتمان طبقه چهارم فقط باید از پله بالا بروی و آسانسوری در کار نیست».

او به عنوان دختری کرد از رنج و درد مردمان مناطق کرد‌نشین به خوبی آگاه است.

اکنون که نیرو‌های کرد وادار به عقب‌نشینی از شهر‌های نفت‌خیز شمالی شده‌اند نوژین به خوبی خطر رژیم جدید را که از حمایت ترکیه هم برخوردار است می‌بیند.

«ما این کسانی را که اکنون در سوریه به قدرت رسیده‌اند خوب می‌شناسیم. ما کشور‌ها و قدرت‌هایی که از آنها حمایت می‌کنند را می‌شناسیم و آنها طرفدار کرد‌ها نیستند. آنها از ما خوش‌شان نمی‌آید. این بزرگ‌ترین نگرانی فعلی است».

همچنین اگر رهبران فعلی سوریه نتوانند ثبات کشور را تأمین کنند نگرانی‌هایی از احتمال تجدید قوای دوباره داعش به وجود می‌آید.

او به طور مداوم با خانواده‌اش که هنوز در مناطق کرد‌نشین زندگی می‌کنند در تماس است.

نوژین می‌گوید: «آنها هم مثل ما در مورد آینده مضطرب و نگران هستند».

«ما مدام با آنها تماس می‌گیریم و همیشه اگر با اولین زنگ پاسخ ندهند برای آنها نگران می‌شویم. وضعیت نامعلومی پر از شک و تردید حاکم است و هیچ‌کس نمی‌داند در آینده چه می‌شود».

این عدم اطمینان و نگرانی با تغییر سیاست پناهندگی در اروپا تشدید می‌شود.

هنوز این زن جوان با تجربه زیسته معلولیت از زمان تولد و شاهد عینی فجایع جنگ بودن، سفر از خاور‌میانه به اروپا تا رسیدن به جایی امن، امید را در دل خود زنده نگه داشته است.

در حدود یک دهه که او را می‌شناسم امیدش هرگز رنگ نباخته است. سقوط اسد فقط باور او را به سوریه و مردمانش عمیق‌تر کرده است.

او می‌گوید: «بسیاری فقط منتظرند که سوریه به گودالی سهمناک و بحرانی سقوط کند».

«ما مردمان نفرت و بد‌خواهی و حسد نیستیم و قصد نداریم دیگران را حذف کنیم. ما مردمانی هستیم که با هراس از یکدیگر پرورده شده‌ایم اما بن‌مایه ما عشق و پذیرش و رواداری است».

«ما می‌توانیم کشور بهتری باشیم و خواهیم بود، سرزمین عشق، رواداری و صلح نه بحران و آشوب و هراس و ویرانی».

قلب‌های بسیاری در سوریه و کشور‌های دیگر امیدوارند که حرف او تحقق پیدا کند.